در هوای تو
در هوای تو

در هوای تو

راه او

به نام خداوند همه مهر ورز


می ترسیدم گم کرده باشم ، 
یک بار دیگر هم آدرس را پرسیدم
بالاخره تالار را پیدا کردم 
سر اذان رسیدم 
نمازهم به امامت حاج آقای میزبان بر گزار شد 

وارد تالار که شدم ، یکه خوردم
آنجا به همه چیز شبیه بود جز ،
مهمانی افطار کسی که از زیارت خانه خدا برگشته
میز ها پر بود از غذا هایی که یک دهم آن نیز خورده نمی شد
حاج اقا با شکسته نفسی گفت : شرمنده که از شام خانه هم موندید !!

لقمه در گلویم گیر کرده بود ،
از همه شکم های گرسنه ی عالم خجالت کشیدم
از همه آنهایی که تکه نانی برای خوردن نداشتند ، 
از بچه هایی که دربان تالار ، دم در ، ردشان می کرد که دور شوند
از همه مادر هایی که بچه هایشان را سر شب با شکم گرسنه خواباندند
از همه پدر هایی که عرق شرمشان بر سفره های بی نان چکیده بود .
از همه سینه های خشکیده ونگاه های منتظر 

در تمام تالار حتی یک گرسنه هم نبود ، همه سیر بودند ، سیرِ سیر
و چه دلیل و لذتی دارد ، اطعام این دوستان سیر ؟
و نادیدن خیل گرسنه گان دعوت نشده 

از نمازی که خوانده بودم ترسیدم ، 
و از خوردن طعامی که از گرسنه گان دریغ شده بود
بغض راه لقمه را بست
شیعه ، مسلمان ، انسان ؟ 

در تالار زیبا که نور چلچراغ هایش همه را خیره می کرد ، 
همه چیز بود ، 
اما هرچه گشتم نه خدا را دیدم و نه علی (علیه السلام) را
وای بر من و نمازی که خواندم 
و بر روزه ام که با طعام دریغ شده از بندگان نیازمند 
و یتیمان رانده شده، افطار شد

باید دوباره آدرس خدا را، از خودش بپرسیم 
نکند مثل حاج آقا ، راه را گم کرده باشیم

قرآن مجید ، سوره ماعون :
ای رسول ما ، آیا دیدی آن کس که روز جزا را انکار می کند؟
او همان شخص است که یتیم را از خود می راند و کسی را 
بر اطعام فقیر ترغیب نمی کند 
پس وای بر نماز گذاران که دل از یاد خدا غافل دارند همانان که اگر
طاعتی کنند از روی ریا و خود نمایی ست و احسان را از محتاجان منع کنند .

کیوان شاهبداغی