در هوای تو
در هوای تو

در هوای تو

کربلای پنج...

به نام خداوند همه مهر ورز


ـ ســـلام ، ببخشیـــد ! مــرکز توانبخشــی جانبــــازان کجــاست ؟

ـ همون جـــا کــه فلــج ها و روانـــی ها رو نگه میدارن ؟ تــه کوچـه ست .

* * * * * * * * * *

داخل قسمــت اعصــاب و روان که می شـــوی ،

احســاس مــی کنی هنـــوز ابــر آتــش تیـــر و گلوله روی سرت است ،

هنــــوز هـــر ســه ثانیــه یـکی از روی تخت خیـــز می رود !

هنـــوز یکــی را مــی بینی با لبـــاس لجنـــی دارد سینــه خیـــز

می رود روی زمین تــا میــن ها را خنثــی کنــد .

آن یکــــی تلفـــن آسایشگـــاه را سفـــت چسبیده بود و فریـــاد می زد :

« پــس نیروهـــا کجـــان ؟ بچه ها قیچی شدن ! »

یکی دیگـــر دارد دمپـــایی سفیــد بچــه ها را واکس سیاه می زنــد !

وارد ســـالن آسایشگــــاه کـــه می شـــوی ،

یکـــی دوان دوان سمتت مـــی آید و حـــال امام خمینـــی را

ازت مـــی پرســـد ، می گـــوید سلامــــش را به امــــام برســــانم

بگویــــم بچه هـــا هنـــوز ایستـــاده اند . . .

اینجـــا هنـــوز بـــوی کربلـــای پنـــج میاید !

بـــا گریـــه خــــارج مـــی شوم از آســـایشگـــاه و

بـــه هیـــاهـــوی شهـــر بـــاز مـــی گـــردم !

یکـــی جلـــوی درب آسایشــگاه تیکـــه می انـــدازد :

ـ آقـــا سهمیـــه ی بنزینت رو گــــرفتی ؟

و من فقط اشــک می ریزم . . .

 

+ چند شب پیش یه مستند پخش کردند درمورد عموی پرسپولیسی،عمو سلامت 

وقتی مستند رو دیدم برگشتم به گذشته ها که به وبلاگ عمو سلامت می رفتم و ایشون هم متقابلا به وبلاگ من میومدن.یاد کامنتاشون افتادم

یاد صفا و صمیمیتشون

خوش به حال عمه طهورا و آبجی سهبا و خانم سعادت یار عزیز که این بزرگوار رو از نزدیک ملاقات کردند.

معنی انتظار و عشق رو باید از عمو سلامت و امثال ایشون یاد گرفت

+ معنی انتظار رو باید از پدر و مادر مفقود الاثرها یاد گرفت

بعضی وقتا که دلم واسه مامان بزرگ و پدربزرگم تنگ میشه با خودم میگم اگه اینجا نیستن جایی بهتر هستند

پیش بچه هاشون که چندین سال ازشون بی خبر بودند و چشم انتظارشون بودند

خوش به حالتون که الان پیش دایی علی و دایی حسن هستید