به نام خداوند همه مهر ورز
+گاه همچو صبح خندانم نمی دانم کیم گاه همچو ابر گریان نمی دانم کیم
گاه همچو قطره ام محو دریای وجود گاه همچو دریای عمّانم نمی دانم کیم
گاه خاک تیره ام در زیر پای این و آن گاه چو خورشید رخشانم نمی دانم کیم
گاه در فرشم گهی عرشم نمی دانم چرا گاه جسم محض و گه جانم نمی دانم کیم
گاه از شادی غمینم گاه از غم شادمان من به کار خویش حیرانم نمی دانم کیم
گاه در بند قیودم گاه در بزم شهود گه گدایم گاه سلطانم نمی دانم کیم
گاه فرعونم به نیل و گاه موسایم به طور گاه کافر گه مسلمانم نمی دانم کیم
چند می پرسی ز کاشانه کجایی کیستی من که محو روی جانانم نمی دانم کیم
+ نظرات غیرفعال هست اگر کسی از این حوالی رد شد بجای کامنت برای دلم دعا کند