در هوای تو
در هوای تو

در هوای تو

تا موج آب رد نشده از سرم، بیا


به نام خداوند همه مهر ورز


 


ای سایه ات، همیشه به روی سرم، بیا

ای با نگاه خود، همه جا یاورم، بیا

در این دیار غربت یخ بسته ی کدر

زنجیر غم، نشسته به بال و پرم، بیا

گرداب معصیت به درون می کشد مرا

تا موج آب رد نشده از سرم، بیا

هرشب برای آمدنت سمت آسمان

با التماس، دست دعا می برم، بیا


ای یوسف زهرا سر بازار محبت

با رشته کلافی سر سودای تو دارم



نظرات 3 + ارسال نظر
طهورا پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1392 ساعت 08:23 ب.ظ

و من همچنان می گویم ...آقا راه نشانم بده ...

سلام زهرا جان

ان شاءالله که نشون میدن
سلام عمه طهورای عزیز

جوجه اردک زشت جمعه 27 دی‌ماه سال 1392 ساعت 12:19 ب.ظ

می آیدآرام
هر روز وهرشب
یخ ها را از جلوی پای بی بی کنار می زند تا نماز جماعتش قضا نشود
می آیدآرام
پتو را سر کودک می کشد که هوای دم صبح جمکران اذیتش نکند
می آید آرام
دانه های تسبح کل احمد را جمع می کند از روی زمین تا عجل فرجهمش قطع شود
می آید آرام
اما....این جماعت من وما نمی آیند
کوچه ندبه خلوت است
وعجله برای آمدن نداریم
او هم چنان هر روز صبح می آید
وما فقط جمعه را برایش کنار گذاشته ایم

کوچه ندبه خلوت است
و عجله برای آمدنت نداریم

با نظراتتون حسابی شرمنده میشم

مریم جمعه 27 دی‌ماه سال 1392 ساعت 01:28 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

مخور غم چون به پایان روزگار انتظار آید
رود سرمای دی آندم که هنگام بهار آید

رود سرمای دی آندم که هنگام بهار آید
ممنون مریمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد