به نام خداوند همه مهر ورز
به شوق منزل تو بی قرار باید
شد
پیاده راه فزون شد ٬ سوار باید شد
عنان حنجر خود را ز دست باید داد
اسیر گریه ی بی اختیار باید شد
ز ابروی تو رمیدن به ما نمی آید
قتیل تیغ کج ذوالفقار باید شد
به یک دو ذبح ٬ حقوق لبت ادا نشود
برای حجّ لبت ٬ تار و مار باید شد
کسی که عشق نداند ٬ مرا نمی فهمد
برای صحبت آتش ٬ شرار باید شد
ز خویش هر که رود ٬ جای او تو می آیی
برای کسب تو بی اعتبار باید شد
مقام خاک شما در حسادتم انداخت
به شوق پیکر گرمت ٬ مزار باید شد
من از جلوس تو بر نیزه خوب فهمیدم
برای بانگ اذانت منار باید شد
مرا به خویش گذارید تا که گریه کنم
قتیل گریه ی آن گل عذار باید شد
جدایی هم حدی داره آقا
کربلا میخوام ابوالفضل
ابوالفضل کربلاییم کن
برو... کربلایی برای ما هم دعا کن
ان شاءالله
به شوق منزل تو بی قرار باید شد...عجب شعری ...
سلام زهرا جان ...خوبی؟کی میری ؟
سلام عمه جان
ان شاءالله شنبه شب
سلام
مدتی نیومده بودم.
خبر رفتنتون به کربلا رو دیدم..خیلی خوشحال شدم..
حالا نمیدونم رفتین یا نه..
ولی اگه هنوز نرفتین.. خیلی التماس دعا داریم...
بخصوص زیر قبه!
خدا پشت و پناهتون
سلام بزرگوار
اتفاقا امروز یادتون بودم ک قبل از رفتن واستون پیام بذارم
ان شاءالله قسمت خودتون باشه
راهپیمایان کربلا!
به هوش باشید!
اگر میانه ی راه، مردی دیدید بلند قامت ، دلربا، با چشمهایی مهربان و نگاهی بس بزرگ،
اگر دیدید تمام راه خون می گرید،
اگر شیرخواره می بیند، پای تاول زده میبیند، دخترکی دست در دست پدر میبیند و دیگر تاب رفتنش نمیماند...
اگر مردی را دیدید که دو برادر میبیند، جوان در پشت سر پدر می یند، یا زنان چادر به سر میبیند و فریاد گریه اش بلند میشود....
به رسم اعراب با معرفت، آب بر پایش نه، بوسه بر خاک پایش زنید که مطاف ملائک است!
اگر دیدید مردی این چنین ، تنها و بی همراه ، قدم بر می داشت...
شگفتتان نباشد...
عمری است که تنهایش گذاشته ایم...
آب حیات
ممنون بابت این نظر قشنگ
یعنی الان خوش بحالتون ...
باور کن زهرا خانوم اگه از سفر بیای و خاطراتشو ننویسی ...دیگه هیچی؟
عمه جون ان شاءالله قسمت دوباره ی خودتون باشه این سفر