در هوای تو
در هوای تو

در هوای تو

شرح نداره...

به نام خداوند همه مهر ورز



 






 


 

میان خون چو لاله چون شکفتم!

صدای پای زهرا (س) را شنفتم!

امیر خویش را خواندم برادر!

حلالم کن، به تو خواهر نگفتم!

مرا تا گشت خون و خاک بستر!

مرا فرزند خود تا خواند مادر!

تمام قوتم را جمع کردم!

فقط یک ناله شد، آنهم برادر!



  


روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه!


نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه!



این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار،


پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه!



باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا،


به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه!



شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار،


دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه!



جان من برخیِ " آن مرد " که در شط فرات،


تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه!


...


هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین،


ای دمش گرم!! سرش رفت، ولی قولش نه!



حسین جنتی