در هوای تو
در هوای تو

در هوای تو

یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور


به نام خداوند همه مهر ورز



یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور 

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن 
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور

گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن 
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت 
دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور

هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب 
باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور

ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند 
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم 
سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور

گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید 
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور

حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب 
جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور

حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار 
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور



+ مردود تر از مـــن نبوَد بنده ای ولی


باور نمی کنم که تو مولا کنی ردم

 

نظرات 3 + ارسال نظر
جوجه اردک زشت جمعه 19 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:37 ب.ظ

سلام

دو دسته عاشق داریم یکی از سر سیری در مسیر عشق می افتد و دسته دوم کسی که دود چراغ می خورد و در کوران رنج ها صیقل می خورد
هیچ میدانی زمرد از زبر و ضمخت ترین سنگها به دست می اید
روح سراپا تقصیر امثال من همان سنگ است که اگر در مسیر رودخانه مهربانی آقا.عج. قرار بگیرد صیقل می خورد
دسته اول با اولین سمباده ازهم می پاشد چراکه تاب رنج ندارند و فقط ادای عشق را می پسندند
اما دسته دوم تا نگین انگشتر یار نشوند در رنج هستند

اما یوسف عشق...
به قول سعدی : اینان یوسف می فروشند که چه بخرند؟

سلام
باز هم یه نظر خیلی قشنگ
کاش قدر یوسف رو بدونیم
اگر هم خدای نکرده مثل اون بازرگان یه روزی اشتباه کردیم و قدر یوسف رو ندونستیم یوسف خطای ما رو ببخشه و ما رو در کنار خودش جای بده
ممنون عمو امپراطور

جوجه اردک زشت جمعه 19 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:48 ب.ظ

شعر عجیبی است این غزل لسان الغیب و به نوعی همه با این شعر زندگی کرده ایم

سال64 برادرم در جبهه مفقود شد و هیچ نشانی از او نبود اما پدرم مدام این شعر رو زمزمه می کرد و توی جگرش آتیش به پا بود
چندوقت بعد کلبه احزانمون گلستان شد و برادر مجروح رو پیداکردییم یعنی میشه لبخند زد واین شعر رو خوندو نمک برجگر ریخت ومطمئن بود به همین زودی ها یوسف پیدا میشه
بهتر بگم ما پیدا میشیم؟

خوش به حالتون که یوسف شما پیدا شد
بابابزرگ من که یوسفش رو اینجا ندید ولی الان خیالم راحته که کنار یوسفش هست.یعنی اینقدر امید به بزرگی خدا دارم که اینجوری فکر میکنم
کاش ما هم زودتر خودمون رو پیدا کنیم تا یوسف زمان برگرده

shia graphic شنبه 20 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:54 ب.ظ

پیدات کردم

فدای تو
خوش اومدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد