در هوای تو
در هوای تو

در هوای تو

اگر مومن بودیم...

به نام خداوند همه مهر ورز


آیه ی جزء دوازدهم راست می گفت:


اگرمُّؤْمِنِ بودیم..

همه چیز درست می شد!

.
.
.
.

آیه نوشت:

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَآ أَنَاْ عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ (هود 86)


+ خوبه که این تناقضات و آشفتگی هامو فقط خودت می بینی و میفهمی

بعضی وقتا دیگه کلافه میشم

ولی بازم خوبه تا جایی اسم تو رو میبینم بی تفاوت رد نمیشم

کلافه و سردرگمم

باتلاقی برای خودم ساختم که هرچی دست و پا میزنم بیشتر فرو میرم



 

لیلا چقدر دلم برات تنگ شده


به نام خداوند همه مهر ورز

این نامه رو  لیلا فقط بخونه

فقط میخوام که حالمو بدونه

کلاغا اطراف منو گرفتن

از دور مزرعه هنوز نرفتن

لیلا دارن نقل و نبات میپاشن

تا عشق و خون دوباره همصدا شن

لیلا چقدر دلم برات تنگ شده

نیستی ببینی که سرت جنگ شده

لیلای من، دریای من کجایی...


+ توی این مدت حضور این کلاغها رو بیشتر حس کردم
کلاغهایی که خودم اجازه دادم بیان توی مزرعه دلم
خیلی وقت بود اینجا با شما حرف نزده بودم
خیلی دلم تنگ شده بود
اصلا وقتی اینجا حرف نزنم سنگدلی و بی انصافی رو توی وجودم بیشتر احساس میکنم
چقدر خوبه که شما رو دارم
چقدر خوبه که اینجا رو دارم...

عیدتون مبارک!

به نام خداوند همه مهر ورز



یک ماه تموم شد!

به همون سرعتی که بقیه روزها و ماهها گذشتند

خدا کنه این چند روز روزه بی اثر نبوده باشه

بهترین عیدی ها نصیبتون بشه

دلتون شاد و لبتون خندون


تو خورشید را دریاب

به نام خداوند همه مهر ورز


زمین هیچ گاه از حجت الهى خالى نیست، که براى خدا با برهان روشن قیام کند، یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان ، تا حجت خدا باطل نشود ، و نشانه هایش از میان نرود. تعدادشان چقدر؟ و در کجا هستند؟ به خدا سوگند ! که تعدادشان اندک ولى نزد خدا بزرگ مقدارند ، که خدا به وسیله آنان حجت ها و نشان هاى خود را نگاه مى دارد، تا به کسانى که همانندشان هستند بسپارد ، و در دل هاى آن بکارد، آنان که دانش ، نور حقیقت بینى را بر قلبشان تابیده ، و روح یقین را در یافته اند ، که آنچه را خوشگذران ها دشوار مى شمارند ، آسان گرفتند، و آن چه که ناآگاهان از آن هراس داشتند أنس گرفتند . در دنیا با بدن هایى زندگى مى کنند، که ارواحشان به جهان بالا پیوند خورده است، آنان جانشینان خدا در زمین، و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند. آه، آه، چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم!

بخشی از حکمت 147 نهج البلاغه

مصداق « مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ43  رعد » شما هستید

وقتی دنبال آیه هایی از قرآن هستم که درمورد امام غایب باشه ولی نمیتونم چیزی پیدا کنم به کلام شما متوسل میشم.

وقتی شما قرآن ناطق هستید یعنی تمام حرفاتون از روی حساب هست نه از روی هوای نفس

وقتی شما میگید زمین هیچ گاه از حجت الهی خالی نیست دلم قرص میشه به وجود امام غایب

هرچند که حکمت غیبت رو درست نمیدونم


+ گفت:
- عده ای ماه را می بینند و نورش را مهتاب می گویند و عده ای می گویند نور خورشید بر یک سیاره از سیارات ِ تاریک ِ بسیار. تو خورشید را دریاب و مانند ماه باش که در نبود خورشید نیست می شود و بودش از بود ِ خورشید است. هست و نیستش خورشید است.

علیرضا روشن

 

 


و خواب آخر پاییز می‌بیند سپاه فیل

به نام خداوند همه مهر ورز


خودش را وارث ارض مقدس خوانده این قابیل
جهان وارونه شد؛ اینبار با سنگ آمده هابیل

نگین دست شیاطین و سلیمان اشک می‌ریزد
و با فرعون می‌خندند فرزندان اسرائیل

برای کودکان، این قومِ برتر هدیه‌ها دارند:
هزاران خوشه آتش سامری آورده با زنبیل

لب خاخام‌ها تورات را وارونه می‌خامد!!
و ژان پل می‌زند، رد می‌شود از غیرت انجیل

درون آتش نمرودها اینبار می‌سوزد
گلوی «الخلیل» از ذبح فرزندان اسماعیل

بیا ای تک سوار سبز٬ با چشمان زیتونی
سحرگاهی نظر کن بر شب چشم انتظار ایل

و «سبحان الذی اسرا» بخوان تا «مسجد الاقصی»
بخوان! ای خواندنت شیرین تر از تنزیل جبرائیل

عصا بردار تا از شرق، یاران محمد(ص) را
شبانه بگذرانی از فرات اینبار جای نیل

فلسطین جوجه‌های کوچکش حالا ابابیل‌ند 
و خواب آخر پاییز می‌بیند سپاه فیل

قاسم صرافان



راز مظلومیت علی علیه السلام

به نام خداوند همه مهر ورز


شهادت علی علیه‌السلام اگرچه مظلومانه است و فرق شکافته او اگرچه جگرسوز، اما اساس مظلومیت علی، نه در شهادت علی است و اوج مظلومیت او نه در فرق شکافته او.
مظلومیت علی نه بر پایه سکوت علی استوار است و نه بر مبنای صبر علی، که صبر و سکوت تنها دو شاخه‌اند از درخت ستبر و تنومند مظلومیت علی.
مظلومیت علی تنها در خانه نشینی و غصب خلافت نیست، که اینها تنها جلوه‌ای از تجلیات ظاهری مظلومیت علی است. 
اگر سِرّ مظلومیت علی منحصر به دوران «پس خار در چشم و استخوان در گلو و میراث به غارت رفته، صبر کردم» بود، بی‌شک در زمانه «همچون گله گوسفند دورم ریختند» از حصار مظلومیت در می‌آمد.
اگر دوران مظلومیت علی، محدود به آن بیست و سه سال دردآلود بود، در آن پنج سال دیگر قاعدتاً علی مظلوم نمی‌بود. و اگر تنها حیات علی حیات مظلومانه بود، بی‌تردید علی هنگام شهادت با مظلومیت وداع کرده بود. پس چیست رمز مظلومیت جاودانه علی؟!
بیشترین مظلومیت و بالاترین غذاب یک گوهر، ناشناخته و مهجور ماندن آن است. راز مظلومیت خورشید را یا در ابرهای سیاه متراکم جستجو باید کرد یا در نابینایی آدمیان.
و رمز مظلومیت علی در ناشناخته ماندن آن روز علی است، در ناشناخته ماندن هنوز علی و در ناشناخته ماندن همیشه و هر روز علی است.
«رب ان قومی اتخذوا هذاالقران مهجورا»

علی -سلام‌الله‌علیه- به آیت زیبایی و رسول ملاحتی می‌ماند که در وادی کوران برانگیخته شده باشد. به نغمه‌سرای خوش‌الحانی می‌ماند که دست هیچ قلبی برای دریافت آوای او گشوده نباشد.
جهان و آنچه در آن است کمتر از آن است که به شناختی شایسته از علی دست بیابد. بلندپروازترین پرنده‌های اندیشه در اوج‌ترین پروازهای معرفت، محال است که به پایین‌ترین سطح از شناخت علی پر بتوانند سایید.
از سویی محدودیت ظرف ادراک آدمی، نیل به این شناخت را ناممکن می‌سازد که «فما اوتیتم من العلم الا قلیلا» و از سوی دیگر عظمت دست‌نیافتنی مقوله، انسان را به وادی عجز می‌کشاند.
اولی دست آن خورشید را در شرح وجود خود می‌بندد و دومی بال اندیشه و معرفت بشری را می‌سوزاند. اما این همه، نه مسیر بی‌انتهای معرفت آن عزیز را سد می‌کند و نه توقف در ابتدای این مسیر را توجیه.
آنچه همه‌اش دست‌نیافتنی است، اندکش از کف دادنی نیست. «ما لا یدرک کله لا یترک کله» که این اندک در مقایسه با آن عظمت، کم است و برای ما بسیار.
به نسیمی که هر از گاه یا مدام از سوی آن باغستان وزیدن می‌گیرد، دل و جان باید سپرد و شامه معرفت خویش در مسیر و معرض آن رایحه‌های دل‌انگیز قرار باید داد.

---------------------------------------
سیدمهدی‌شجاعی