کلّنا عباسک یا زینب!


یا هـو

تا تو بودى خیمه ها آرام بود 
دشمنم در کربلا ناکام بود 
تا تو بودى من پناهى داشتم 
با وجود تو سپاهى داشتم 
تا تو بودى خیمه ها پاینده بود 
اصغر ششماهه من زنده بود 
تا تو بودى خیمه ها غارت نشد 
گوشوار بچه ها غارت نشد 
تا تو بودى چهره ها نیلى نبود 
دستها آماده سیلى نبود 
تا تو بودى دست زینب باز بود
بودنت بهر حرم اعجاز بود 

السلام علیک یا ربیع الانام


یا هـو


حضرت خضر علیه السلام فرمود: 
زیر آن دیوار گنج دو کودک یتیم پنهان بود که پدری نیکوکار داشتند؛ دیوار را تعمیر کردم تا دست نا اهلی به گنج آنان نرسد. (کهف 82)

چه بسا آن دو کودک ، تا پایان عمر، در عین بهره وری از آن میراث عظیم هرگز به خضر نیاندیشیده باشند. 
هم چنین آن کشتی نشینان نیز هرگز با خبر نشده باشند که به لطف خضر امکان ادامه زندگیشان فراهم گردید. (کهف 79)

*****
پدر مهربانم مهدی!


مَثَل تو مَثَل خضر است و مَثَل ما مَثَل آن کودکان...


بهره ها نصیب ماست، رنج ها از آن تو!


بی وفاییمان را ببخش پدر...

حدیث بندگی


یا هـو


یه روز حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد : من دلم میخواد یکی از اون بندگان خوبت رو ببینم .
 
خطاب اومد : برو تو صحرا . اونجا مردی هست داره کشاورزی میکنه . او از خوبان درگاه ماست
حضرت اومد دید یه مردی هست داره بیل میزنه و کار میکنه . حضرت تعجب کرد که او چطور به درجه ای رسیده که خداوند میفرماید از خوبان ماست . از جبرئیل پرسید . جبرئیل عرض کرد : الان خداوند بلائی بر او نازل میکند ببین او چی کار میکنه
بلیه ای نازل شد که آن مرد در یک لحظه هر دو چشمش رو از دست داد . فورا نشست . بیلش رو هم گذاشت جلوی روش
گفت : مولای من تا تو مرا بینا می پسندیدی من داشتن چشم را دوست می داشتم . حال که تو مرا کور می پسندی من کوری را بیش از بینایی دوست دارم . حضرت دید این مرد به مقام رضا رسیده .
 
رو کرد به آن مرد و فرمود : ای مرد من پیغمبرم و مستجاب الدعوه . میخوای دعا کنم خدا چشاتو بهت برگردونه . گفت : نه . حضرت فرمود : چرا؟ گفت:

آنچه مولای من برای من اختیار کرده بیشتر دوست دارم تا آنچه را که خودم برای خودم بخواهم.

*****

یا صاحب الزمان!
آنچه شما برای ما  می پسندید برای ما محبوب تر است تا آنچه خودمان می پسندیم.
دعایمان کنید عزیز زهرا...

توبه


یا هـو


توبه حقیقی یعنی عبور از یک مرتبه ای به مرتبه دیگر و توبه این نیست که بگویی من فلان کار را دیگر انجام نمی دهم بلکه توبه اینست که اگر آن گناه را به خاطر آوردی ،ظلمی کرده بودی یا ناسزایی گفته بودی یا غیبتی کردی و به یادت آمد این مساله ، حلاوتش زیر زبانت نیاید ، چون هر گناهی یک حلاوتی دارد و انسان وقتی یک گناهی می کند به سبب حلاوتش آن گناه را انجام می دهد، اگر آن گناه را به یاد آوردی و حلاوتش زیر زبانت نیامد بلکه مرارت و تلخی آن زیر زبانت آمد معلوم می شود که به یک درجه کاملتری رسیدی و ذائقت درست شده به یک کمالی رسیده ای.

دکتر حسین الهی قمشه ای