بذار بیام حرمت...


به نام خداوند همه مهر ورز

 


هدیه ای که عمو امپراطور بهم داده رو همیشه با خودم زمزمه میکنم هرچند که می ترسم لایقش نباشم.

ولی با خودم میگم اینهمه آدم گنهکار که یه شبه حر شدن خدا رو چه دیدی. شاید توقع زیادی و بزرگی هست اما بزرگتر از خدا که نیست. بزرگتر از لطف امام حسین علیه السلام که نیست.

دلم گرم هست به لطف شما با اینکه گنهکارم.

نا امیدم نکنید



شرح نداره...

به نام خداوند همه مهر ورز



 






ادامه مطلب ...

آنهایی را که یعقوب فقط شنیده بود،زینب دید...


به نام خداوند همه مهر ورز

 

یه جا داشتم میخوندم :
یعقوب ندید که یوسف را در چاه می اندازند، فقط لباس خونیش را دید.

و پس از نابینایی، دیگر آن را هم ندید.

می دانست زنده است، فقط دلتنگ بود.

ندید که در بازار می فروشندش..

ندید کسی سنگ بزند...

یا با خیزران...

زینب اما دید...

آنهایی را که یعقوب، فقط شنیده بود.


الانم همینجوره ما فقط شنیدیم و ندیدیم چی شد.

وقتی زیارت ناحیه مقدسه رو میخونیم اونجوری دلمون آتیش میگیره وای بحال کسانیکه اون صحنه ها رو دیدین

امان از دل زینب «سلام الله علیها»

عجب صبری خدا به امام زمان علیه السلام دادند که این صحنه ها رو همیشه می بینند...

أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ،

سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد،

أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین،

سلام بر آن مدافعِ بى یاور،

أَلسَّلامُ  عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ،

سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده،


اگه تونستید حتما روز تاسوعا یا عاشورا این زیارت رو بخونید...



می زنم ضربه به پهلویش ز بغض فاطمه


به نام خداوند همه مهر ورز

 

از حسن هر کس که در دل ذره ای هم کینه داشت 
نیزه ای پرتاب کرد و زخم بر جسمم گذاشت 

تیر باران شد پدر من سنگ باران ای عمو 
وای از سنگینی نعل سواران ای عمو 

مادرم را گو ببیند قاسمش رعنا شده 
سیزده ساله یتیمش هم قد سقا شده 

بند بند پیکر من ای عمو از هم گسست 
مفصلم از هم جدا شد استخوان هایم شکست 

عده ای با نیزه و یک عده با تیرم زدند 
دوره ام کردند و راحت تیغ و شمشیرم زدند 

می شنیدم یک نفر فریاد زد در همهمه
می زنم ضربه به پهلویش ز بغض فاطمه 

رضا رسول زاده


 

+ خدایا تو این چهل روز هر اتفاقی ممکنه بیفته ولی ازت خواهش میکنم ناامیدم نکن دلم میخواد اونجا باشم...

 

 

به خودت کاش بیایی...!


به نام خداند همه مهر ورز

 


مثل هر بار برای تو نوشتم:
دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
و ای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟ تو کجایی...
و تو انگار به قلبم بنویسی:
که چرا هیچ نگویند
مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟
و عجیب است
که پس از قرن و هزاره
هنوزم که هنوز است
دو چشمش به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است
که گویند
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!

*****
جواب امام زمان علیه السلام:
تو خودت!
مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ،
ز غمخوارگی و مهر و عطوفت
تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه کسی راه به روی تو گشوده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی.
خواهش نفس شده یار و خدایت ،
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،
و به آفاق نبردند صدایت
و غریب است امامت
من که هستم ،
تو کجایی؟
تو خودت ! کاش بیایی
به خودت کاش بیایی...!


سیدحمیدرضا برقعی


+ این پست واسه غروب جمعه هست ولی این روزا همگی غروب جمعه هست....



قحطی یار،قحطی محبت


به نام خداوند همه مهر ورز


 وقتی این تصویر رو دیدم یاد الان افتادم.

اگر در کربلا قحطی آب بود و قحطی محبت

در این زمان هم قحطی یار هست و هم قحطی محبت

امام حسین 72 یار داشت در اون زمان که جمعیتی نبود در روی کره ی زمین

ولی الان با چند میلیار جمعیت امام زمان 313 یار رو ندارند

قحطی محبت هست که دلمون برای اینمهمه سال غیبت نمی سوزه

قحطی محبت هست دلمون واسه اینهمه ظلم نمی سوزه...

 

+ امروز اینقدر دلم گرفته که خواستم از غصه ی خودم بگم ولی این تصویر اجازه نداد

فقط اینو میگم از صبح که چشمام میسوزه  و قرمز شده مسئول آموشگاه  منو می بینه فکر میکنه بخاطر کار هست و خستگی نمیدونه که یه لایه اشک هست که نمیذارم سرازیر بشه

دوست دارم برم روضه اونجا گریه کنم تا اگر کسی اشکامو دید فکر کنه بخاطر روضه هست نه اینکه بخوام فریبشون بدم و بگم آدم پاکی هستم واسه اینکه بهم گیر ندن چرا گریه میکنم...