یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهای از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله میداند خدای حال گردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
+ مردود تر از مـــن نبوَد بنده ای ولی
باور نمی کنم که تو مولا کنی ردم
به نام خداوند
همه مهر ورز
پس از مدت ها
کار وتلاش شبانه روزی، روی زمین های کشاورزی و بر داشت محصول وفروش آن، دو دوست
برای تفریح به ییلاق های خارج از شهر رفتند. در بین راه و نزدیک به یک رود خانه ی
خروشان که رسیدند بر سر موضوعی اختلاف نظر پیدا کرده و یکی از آن ها در اثر
عصبانیت بر روی دیگری سیلی محکمی زد.
آن دوستی که
سیلی خورده بود سخت آزرده شد، اما بدون آن که چیزی بگوید روی شن های کنار رودخانه
نوشت:
" امروز
بهترین دوستم به من سیلی زد".
سپس برای
ادامه ی راه مجبور به عبور از عرض رود خانه بودندکه با هم به داخل آب رودخانه زدند
و به قسمت عمیق رودخانه رسیدند. آن دوستی که سیلی خورده بود پایش لغزید و داخل آب
افتاد و نزدیک بود با جریان آب به سمت پرتگاهی خطرناک برود که دوستش او را نجات
داد.
وقتی نفسش
بالا آمد سنگ تیزی برداشت و به زحمت روی صخره ای نوشت:
" امروز
بهترین دوستم، جانم را نجات داد. "
دوستش با تعجب
پرسید: «چرا آن دفعه روی شن ها نوشتی و این بار روی صخره؟» دیگری لبخند زد و گفت:
" وقتی
بدی می بینیم باید روی شن ها بنویسیم تا به راحتی با جریان آب شسته شود و وقتی
محبتی در حق ما می شود باید روی سنگ سختی حک کنیم تا برای همیشه بماند" .
+ دوستی خدا و ائمه علیهم السلام با ما اینجوریه یه نگاه به خودمون بندازیم ما هم میتونیم اینجوری با دیگران دوست باشیم؟!
+ امروز از اون روزهای بد بود و امشب...
خدایا خیلی دلم گرفته خوش به حالت که خدا هستی و ...
نمیدونم اگه این سه نقطه ها نبودند چیکار میکردم
همین حالا کلی آبروی دلم رو خریدند
+ عجیب دلم هوای عید غدیر رو داره هرچند خیلی زود هست ولی با این نوا به استقبال عید غدیر رفتم خدا کنه دلم هم آماده باشه.
یا هـو
این روزها زیاد یاد آن مادری می افتم که رفت پیش امام صادق علیه السلام....گفت پسرم خیلی وقت است از مسافرت برنگشته خیلی نگرانم.....
حضرت فرمود صبر کن پسرت برمی گردد.....رفت و چند روز دیگر برگشت و گفت پس چرا پسرم برنگشت.....
حضرت فرمود مگر نگفتم صبر کن؟....خب پسرت برمی گردد دیگر... رفت اما از پسرش خبری نشد... برگشت؛
آقا فرمود مگر نگفتم صبر کن؟......دیگر طاقت نیاورد....گفت آقا خب چقدر صبر کنم؟......نمی توانم صبر کنم.....به خدا طاقتم تمام شده.....
حضرت فرمود برو خانه پسرت برگشته........رفت خانه دید واقعاً پسرش برگشته..... آمد پیش امام صادق گفت آقا جریان چیست؟نکند مثل رسول خدا به شما هم وحی نازل می شود؟.......
آقا فرموده بود به من وحی نازل نشده اما عند فناءالصبر یأتی الفرج...... صبر که تمام بشود فرج می آید.....
این روزها یک بار هم به خودت بگو هی فلانی چه طاقتی داری تو....
و دعا کن برای دل آن مادری که هنوز پسرش برنگشته......
.....................
ـ وسائل الشیعة.جلد ۱۵.باب استحباب الصبر فی جمیع الاُمور . حدیث20462
سلام!
حال همه ی ما خوب است
ملالی نیست جز دوری شما و این انتظار کهنه
که مردم دیگر به آن عادت کرده اند!
با اینهمه مجالی اگر دست داد
در وصف انتظار دروغینمان شعری می سراییم
و با افتخار به شما تقدیم می کنیم !
خودتان بهتر میدانید اما بگذارید بنویسم :
حوالی دل های ما همیشه ی خدا، خشک و کویری است
اما هیچ کس همت نمیکند
که نماز بارانی بخواند .
...
لااقل شما گاهی ، هرازگاهی
باران شوید و بر ما ببارید .
راستی خبرتان بدهم
خواب دیده ام که تنها مانده اید
بی یار ، بی یاور ، بی سرباز ، بی لشکر ...
صادقانه بگویم !
ما دروغگوهای خوبی هستیم
چیزی نمانده است ، دروغ هایمان برملا خواهد شد
شما می آیید ...
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه
یک غنچه ی نرگس شکوفا می شود
باغچه ، بوی شما را می دهد
بسکه از آسمان و باد نامتان را شنیده است ...
نه مولا جان !
نامه ام باید کوتاه باشد
هرچند پر از کنایه و تعریض
http://mah-i.blogfa.com
+ نمیدونم چرا این جمله رو خطاب به شما دونستم و اینجا آوردم ....
دستم به روی سینه برای ارادت است
این بارگاه قدس امام کرامت است
فرقی نمیکند ز کجا میدهی سلام
او میدهد جواب تورا، اصل نیت است
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا...
من ندیدم که کریمی به کرم فکر کند
به چه مقدار به زائر بدهم فکر کند
از شما خواستن عشق است، ضرر خواهد کرد
هر که در وقت گدایی به رقم فکر کند
بهتر این است که زائر اگر آمد به حرم
دو قدم عشق بورزد سه قدم فکر کند
به کف صحن به گنبد به غم گوهرشاد
زیر این قبه به هستی به عدم فکر کند
به دو گلدسته دو تا ساق به دوش گنبد
به رواقی که شده پیش تو خم فکر کند
به چرا سال گذشته دو سه بار و امسال-
فقط این بار... به این قسمت کم فکر کند
به خودش... نه به کسانی که به یادش آمد
چون که در آینه کاری حرم فکر کند
موقع دست به سینه شدن و عرض سلام
کربلایی شده هر کس به علم فکر کند
چون که از باب جواد تو کسی داخل شد
خنده دار است که دیگر به قسم فکر کند
یدیر وقتی ست که تا در حرمت دم بدهد
جای دم حضرت عیسی به دو دم فکر کند
بهترین نوع زیارت شده این که امشب-
هم کسی گریه کند پبش تو هم فکر کند
مهدی رحیمی