به شوق منزل تو بی قرار باید شد

 

به نام خداوند همه مهر ورز

به شوق منزل تو بی قرار باید شد 
پیاده راه فزون شد ٬ سوار باید شد

عنان حنجر خود را ز دست باید داد
اسیر گریه ی بی اختیار باید شد

ز ابروی تو رمیدن به ما نمی آید
قتیل تیغ کج ذوالفقار باید شد

به یک دو ذبح ٬ حقوق لبت ادا نشود
برای حجّ لبت ٬ تار و مار باید شد

کسی که عشق نداند ٬ مرا نمی فهمد
برای صحبت آتش ٬ شرار باید شد

ز خویش هر که رود ٬ جای او تو می آیی
برای کسب تو بی اعتبار باید شد

مقام خاک شما در حسادتم انداخت
به شوق پیکر گرمت ٬ مزار باید شد

من از جلوس تو بر نیزه خوب فهمیدم
برای بانگ اذانت منار باید شد 

مرا به خویش گذارید تا که گریه کنم 
قتیل گریه ی آن گل عذار باید شد



نظرات 5 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:16 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

جدایی هم حدی داره آقا
کربلا میخوام ابوالفضل
ابوالفضل کربلاییم کن
برو... کربلایی برای ما هم دعا کن

ان شاءالله

طهورا چهارشنبه 20 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:46 ب.ظ http://darmadaremah.blogsky.com

به شوق منزل تو بی قرار باید شد...عجب شعری ...
سلام زهرا جان ...خوبی؟کی میری ؟

سلام عمه جان
ان شاءالله شنبه شب

هادی جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:52 ق.ظ

سلام
مدتی نیومده بودم.
خبر رفتنتون به کربلا رو دیدم..خیلی خوشحال شدم..
حالا نمیدونم رفتین یا نه..
ولی اگه هنوز نرفتین.. خیلی التماس دعا داریم...
بخصوص زیر قبه!
خدا پشت و پناهتون

سلام بزرگوار
اتفاقا امروز یادتون بودم ک قبل از رفتن واستون پیام بذارم
ان شاءالله قسمت خودتون باشه

پناه یافته جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:25 ب.ظ http://tanhaapanaah.blogfa.com

راهپیمایان کربلا!

به هوش باشید!

اگر میانه ی راه، مردی دیدید بلند قامت ، دلربا، با چشمهایی مهربان و نگاهی بس بزرگ،

اگر دیدید تمام راه خون می گرید،

اگر شیرخواره می بیند، پای تاول زده می‌بیند، دخترکی دست در دست پدر می‌بیند و دیگر تاب رفتنش نمی‌ماند...

اگر مردی را دیدید که دو برادر می‌بیند، جوان در پشت سر پدر می ‌یند، یا زنان چادر به سر می‌بیند و فریاد گریه اش بلند می‌شود....

به رسم اعراب با معرفت، آب بر پایش نه، بوسه بر خاک پایش زنید که مطاف ملائک است!

اگر دیدید مردی این چنین ، تنها و بی همراه ، قدم بر می داشت...

شگفتتان نباشد...

عمری است که تنهایش گذاشته ایم...




آب حیات

ممنون بابت این نظر قشنگ

طهورا پنج‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 05:42 ب.ظ

یعنی الان خوش بحالتون ...

باور کن زهرا خانوم اگه از سفر بیای و خاطراتشو ننویسی ...دیگه هیچی؟

عمه جون ان شاءالله قسمت دوباره ی خودتون باشه این سفر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد