اللهم عجل لولیک الفرج


یا هـو


نمیدونم چرا نوشتن چرا واسه من سخته؟! پس مثل همیشه پناه میبرم به حرفایی از دل خودم ولی از زبان دیگران


آزمون سختی است!... 

«انتظار» را می گویم!... 
و تو خوب می دانی 
ما شاگردانی هستیم که دوستت داریم، 
ولی باید «خود»ت کمک مان کنی!... 
نگذار در آزمون «انتظار» مشروط شویم؛ 
ای معلم هستی!...

می بینی «انتظار» چقدر سخت است؟!...

ما «منتظر» تو هستیم و 
تو در «انتظار» رخصت خدا!... 
پس هر دومان «منتظریم»!... 
.
.
.
از خدا بخواه تا «رخصت» را به «فرصت» تبدیل کند؛ 
آقای عزیز!... 
ما منتظر زنگ خدا هستیم
!.


نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه

بماند بین ما این رازها بینی و بین الله!

من استغفار کردم از نگاه تو نمی دانم
اجابت می شود این توبه کردن های با اکراه!

حمید رضا برقعی

نظرات 2 + ارسال نظر
بهزاد جمعه 9 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:46 ق.ظ http://www.jeepers-creepers.blogsky.com

وبلاگ قشنگی دارید
به وبلاگ من هم سری بزنید
با تشکر

فاطمه{گل دختر} جمعه 9 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:23 ب.ظ http://tobagalkhoda.blogfa .com

قشنگ بود زهرایی .

مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد